نبریده ام هنوز...

ساخت وبلاگ

من آن سرد خاکستر اشتعالِ احساسم که نشسته نگاهم هنوز هم منتظر در زیر زلالین رگبار چشمانم ۹۹ /۲۵ آذر ماه نبریده ام هنوز......
ما را در سایت نبریده ام هنوز... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deldidar بازدید : 84 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 1:13

رسوبین تلخ احساسم

در این روزها

نگاه سرد آن 

حجم شگرف آب

زپشت قطره های

 چربی بی اتنهایی است

که بس تنگ و نفس گیر کرده و

سخت میفشارد 

گلوی ذره ی شاکی

ز این حبس و 

تمام جرم بنشسته

میان روزن هر سطح آزادی

فروردین ماه ۱۴۰۰

نبریده ام هنوز......
ما را در سایت نبریده ام هنوز... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deldidar بازدید : 77 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 1:13

رها کن زمان
دنده چرخ های فرسوده ات
که گوش بشر
کر شد از
سایش لحظه ها
 
رها کن
که " اکنون"
فسرده است
 
" دیرین"
بسی شرمناک
 
و ابهام ِ "آینده ای"
وهمناک
 
کدام وعده ی
کذب شیرین توست

که نشنیده هرگز جهان
 پیش تر
 
۲۷ شهریور ۱۴۰۰

نبریده ام هنوز......
ما را در سایت نبریده ام هنوز... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deldidar بازدید : 76 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 1:13

لحظاتِ حجیم شده یسیاهی شبدر هیاهوی پرازدحام افکارم در خاموشی تأمل برانگیزیهر چه بی رحم تر مرگ انتحاری خویش را مزمزه می کندانگار شبنم های احساسی وجودماز جدار نازکِمقاوم ترین آوند افکارعبور کرده و باز ا نبریده ام هنوز......ادامه مطلب
ما را در سایت نبریده ام هنوز... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deldidar بازدید : 93 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:18

درک بودندر تمام زندگیآنجا گذشتکه تو بودیعشق بود وبی دریغفرصت بی تابی دلمابقیسخت به شمارش افتادبازی عقربک ساعت دلدر سراب انتظار 3/ بهمن ماه /1397   نبریده ام هنوز......ادامه مطلب
ما را در سایت نبریده ام هنوز... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deldidar بازدید : 98 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:18

سالها بگذشتدر گلو بغض نشستفریاد در حنجره حبسگونه ها نمناک شدشیشه ی نازک دلسخت ترک خورد شکستمرغ احساس برون جستاز وسعت بی حد گذر کردبر تارک اقبال رها شد ....7/ بهمن ماه /96 نبریده ام هنوز......ادامه مطلب
ما را در سایت نبریده ام هنوز... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deldidar بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:18

دل شکست و چشم ها باریدجان احساس باز نمایان شدشادی و غم تنید در همانگار نه انگارکه یکسان شدبعد از آن نشد هیچ دلیمرهم آن دلی که ویران شدآتشی بود به زیر خاکسترشعله ورچنانکه پنهان شدباز شد چشم غم دیدهدر ک نبریده ام هنوز......ادامه مطلب
ما را در سایت نبریده ام هنوز... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deldidar بازدید : 86 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:18

  هیچکس  به در خانه ی تنهایی من  زنگ نزد هیچ  سراغی نگرفت من و تنهایی بی حدِ خزان به هم آویزانیم او به تنهایی من من به رنگ زردِ دل بی حوصله و طاقت او آنچه پیداست میان من و او رنگ پژمرده ی غم رنگ خزان نبریده ام هنوز......ادامه مطلب
ما را در سایت نبریده ام هنوز... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deldidar بازدید : 99 تاريخ : دوشنبه 29 بهمن 1397 ساعت: 4:31

    خلوت شب جنون بیداری رقص سایه ی بلند تنهایی  می زند بردرخیالم باز  خاطره درسکوت تنهایی منتظر بر  امتداد روشن خویش خوش نشین قرین تنهایی   3/آبان ماه/1397 نبریده ام هنوز......ادامه مطلب
ما را در سایت نبریده ام هنوز... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deldidar بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 29 بهمن 1397 ساعت: 4:31

اینجادنیای پرکس بی کسفضایمجازی استاز یاد برده دست ها قلم ونوشتن آن هم مجازی استسخت محکوم غربت است دلمانآنجا که خنده واشک هایمان هممجازی استانگار زیادی استبودنمان کنار هم سلول انفرادی است اینجا یا صفح نبریده ام هنوز......ادامه مطلب
ما را در سایت نبریده ام هنوز... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deldidar بازدید : 88 تاريخ : دوشنبه 29 بهمن 1397 ساعت: 4:31